نماینده: رئيس جمهور محترم در كنگره سبط النبي در تاريخ ۱/۴/۹۴ فرمودند بايد پرچم صلح حسني را در جهان به اهتزاز درآوريم. در ضيافت افطاري استانداران هم در تاريخ ۱۲/۴/۹۴ با تأكيد بر صلح فرمودند: ما بايد راه و مسير امام مجتبي (ع) را ادامه بدهيم. با توجه به سوابق پژوهشي جناب آقاي روحاني كه در مركز مطالعات استراتژيك شورايعالي امنيت ملي بوده اند اين تاكيد مكرر بر صلح امام حسن (ع) را نمي توان ناشي از سهولسان يا احساسات زودگذر دانست و از آن عبور كرد اين گونه تاكيدات مكرر از سوي شخصيتي كه امروز سكاندار دولت يازدهم است، اعلان يك راهبرد بلند مدت در قبال آمريكاست. البته شواهد ديگري هم براي اين مدعا وجود دارد. از زمان انتخابات رياست جمهوري موضوع آشتي با دنيا مورد تاكيد قرار گرفت كه همه مي فهميدند منظور ايشان آشتي با آمريكاست. تاكيد مكرر بر مدارا با دشمنان تاكيد بر صلح حديبيه و اكنون تاكيد مكرر بر صلح امام حسن(ع) همه در جهت يك راهبرد مشخص است.
اينكه رئيس جمهور محترم به پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و به امام حسن مجتبي (ع) دلبستگي دارند و مي خواهند از آن بزرگواران الگو بگيرند جاي تشكر و قدرداني دارد اما سئوالات و ابهاماتي وجود دارد كه اگر پاسخ داده نشود اين ذهنيت به وجود خواهد آمد كه اينبار هم مثل آنچه در گذشته ديده ايم مطالبي از اسلام به صورت گزينشي استخراج شده تا به عنوان يك ابزار در خدمت يك راهبرد قرار گيرد.
چند سئوال در اين باره مطرح است :
۱-آيا ترسيم راهبردهاي كلان نظام جمهوري اسلامي و از جمله راهبرد سياست خارجي در قبال آمريكا جزء وظايف دولت و رئيس جمهور است؟
در اصل ۱۱۰ قانون اساسي و اولين بند از وظايف يازده گانه اي كه براي رهبري نظام بيان شده، تعيين سياستهاي كلي نظام پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت است. اگر تعيين نوع رابطه با ابرقدرتي كه شصت سال است با او در حال جنگ هستيم جزء سياستهاي كلي نظام است پس تعيين راهبرد در اين زمينه از سوي رئيس جمهور نوعي
بيراهه روي است. اين عمل با قانونگرايي و حقوقدان بودن آقاي
رئيس جمهوري منافات دارد.
۲- رئيس جمهور طبق تصريح قانون اساسي شخص دوم نظام و رئيس حوزه اجراست. او بايد اجرا كننده سياستهاي تعيين شده از سوي ولي فقيه باشد نه فقط اجرا كننده بلكه ترويج كننده نظرات ولي فقيه باشد.
حضرت امام در صفحه ۱۱۹ جلد ۲۰ از مجموعه صحيفه امام
فرموده اند:
«آن صلح تحميلي كه در عصر امام حسن(ع) واقع شد، به دست اشخاص حيله گر درست شد اين ما را هدايت مي كند به اينكه زير بار صلح تحميلي نرويم».
مقام معظم رهبري هم در تاريخ ۱/۲/۷۹ در مصلي تهران فرمودند: «قدرتهاي جهان قادر نيستند حادثه اي مثل صلح امام حسن عليه السلام را بر دنياي اسلام تحميل كنند. اينجا اگر دشمن زياد فشار بياورد حادثه كربلا اتفاق خواهد افتاد» ايشان اخيراً نيز در درس خارج فقه در تاريخ ۲۹/۳/۹۴ مجدداً به استناد به آيات قرآن برآن تاكيد
ورزيده اند غفلت و بي توجهي رئيس جمهور به اين مواضع روشپسنديده اي
نيست.
۳- در حالي كه مقام معظم رهبري با صراحت نظر خود را در مورد صلح ظالمانه و تحميلي به امام حسن مجتبي (ع) و انطباق نداشتن آن با شرايط كنوني جامعه را بيان كرده اند، چرا بايد با بازي كردن با واژه ها و كلمات ايشان را موافق با پذيرش صلح حسني معرفي كنيم؟ آيا واژه نرمش قهرمانانه كه رهبري در مورد صلح تحميلي شده به امام حسن(ع) و در مورد مذاكرات هسته اي به كار برده اند به اين معنا است كه امروز ما بايد زياده خواهي هاي ظالمانه و تحميلي آمريكا را بپذيريم؟
۴- صلح امام حسن (ع) نه تنها به هيچ وجه مورد رضايت آن بزرگوار نبود؛ بلكه يك صلح ظالمانه و تحميلي و خلاف رضايت قلبي امام مجتبي (ع) بود و ايشان فرمودند: اگر به اندازه انگشتان يك دست، ياران با وفايي داشتم جنگ با معاويه را روز و شب ادامه مي دادم تا كار يكسره شود. اين ديدگاه چه تناسبي دارد با مدل توسعه اقتصادي صندوق بين المللي پول و بانك جهاني كه صلح و دوستي و همكاري با نظام سرمايه داري جهاني را به عنوان شرط لازم براي توسعه و يك راهبرد دائمي و هميشگي و زيربنايي معرفي مي كنند. در ديدگاه امام حسن (ع) معاويه يك دشمن است ولي در ديدگاه بانك جهاني آمريكا يك دوست است.
نبايد اتهام سازش با بزرگترين دشمن اسلام را متوجه امام مجتبي (ع) نمود. اين يك اتهام بزرگ و نارواست.
۵- مشابه دانستن شرايط امروز ايران با شرايط دوران امام حسن مجتبي(ع) در اولين قدم دولت را در مظان اتهام قرار مي دهد. زيرا امام حسن مجتبي (ع) در اثر خيانت مسئولين و دست اندركاران امور مجبور شدند صلح تحميلي و ظالمانه معاويه را بپذيرند. مسئوليني كه با كاخ سبز معاويه در ارتباط بودند. آيا آقاي رئيس جمهوري امروز در دولت كسي را سراغ دارند كه مخفيانه با كاخ سفيد مرتبط باشد؟ قطعاً ايشان چنين احتمالي را نمي دهند. اگر احتمال
نمي دهند پس چرا شرايط كنوني نظام را مشابه شرايط زمان امام مجتبي دانسته و پذيرش همان صلح تحميلي را براي شرايط كنوني تجويز مي كنند.
۶-آيا آقاي رئيس جمهور شرايط جامعه و مردم ما را مشابه شرايط جامعه زمان امام مجتبي مي دانند كه هيچ كس حاضر نبود براي ياري امام به صحنه آيد. چرا بايد سپاه و ارتش و بسيج و نيروي انتظامي را كه ميليونها رزمنده شهادت طلب اند ناديده بگيريم؟ آيا ملت ايران فدايي راه ولايت نيست؟ آيا آخرين قدرت نمايي مردم در تشييع شهداي غواص را مشاهده نكرديد و نديديد چگونه اين مردم در سخت ترين شرايط بيعت خود را با امام و رهبرشان تجديد كردند.
اين ملت چه شباهتي به ملت كوفه در عصر امام حسن (ع) دارد كه حتي پنج نفر پشت سر امام و رهبر نبود. آيا اين مقايسه توهيني به ملت ايران نيست؟
۷- ترديدي نيست صلح ظالمانه اي كه در زمان امام حسن تحميل شد جام زهري بود كه اطرافيان به آن امام مظلوم تحميل كردند. اكنون چگونه مي خواهيم چنين صلح ظالمانه را كه به ولي فقيهي كه هيچ يك از شرايط زمان امام حسن(ع) را در مورد جامعه او صدق نمي كند تحميل كنيم. اگر حتي سپاه و ارتش و بسيج را هم ناديده بگيريم مردم غيور كشورمان را چگونه مي شود ناديده گرفت.
۸- آقاي رئيس جمهور فرموده اند شجاعت فقط در جنگ نيست و گاه شجاعت در صلح و عقب نشيني بالاتر است. به ايشان بايد گفت: شجاعت بالاتر از اين در زماني است كه آقاي رئيس جمهور پشت تريبون بروند و به ملت ايران بگويند: من در مقايسه كردن جامعه كنوني ايران با جامعه كوفه در زمان امام حسن(ع) اشتباه كردم.
۹- موضوع صلح امام حسن (ع) يك مقوله اي بود كه مربوط به جنگ داخلي مي شود و امام حسن (ع) در برابر كفار و مشركين قرار نداشتند. مسئله ما با آمريكا مسئله نبرد با استكبار و كفر جهاني است. «اين هماني» شرايط امروز با آن روزگاران تلخ قياس مع الفارق است.
نظر شما